pain
گاهی اوقات ما نمیخوایم خوب شیم
چون درد اخرین نقطه اتصال ما به چیزیه که از دست دادیم...
گاهی اوقات ما نمیخوایم خوب شیم
چون درد اخرین نقطه اتصال ما به چیزیه که از دست دادیم...
نمیدونم چرا ولی تازگی زندگی برام خیلی یه جوری شده
عجیبه
انگار دارم تو یه دنیای دیگه زندگی میکنم...
But I just can't let you go
I'd let the world burn
Let the world burn for you
This is how it always had to end
If I can't have you then no one can
از یه جایی به بعد همه چی آروم میشه فقط باید صبر داشته باشی.
باید یاد بگیری که رها کنی، هر کسی قرار نیست تو زندگیت بمونه.
باید یاد بگیری که همیشه قرار نیست همه چیز باب میل تو پیش بره.
از یه جایی همه چیز آروم میشه؛
انقدر آروم که دیگه هیچی به اندازه خودت واست مهم نیست.
ما خیلی از چیزای ارزشمند زندگیمونو از دست دادیم، که نه با گریه های عمیق جبران میشن و نه حتی با فریادای بلند.
هیچ اشکالی نداره احساساتی داشته باشیم که بقیه درکی از اون ندارن
اون شب گریه نکرد اما؛
فردا وقتی لباسش به دستگیرهی در گیر کرد، گریه کرد وقتی به اتوبوس نرسید، گریه کرد وقتی سکانس شاد یه فیلمو دید...
وسط خنده هاش گریه کرد
گریه کرد :)